برخی از مسوولان کشور در سالهای گذشته با جدیت از افزایش نرخ رشد جمعیت طرفداری کردهاند. این پدیده در شرایطی اتفاق میافتد که پیش از آن، بخش زیادی از مردم به صورت عمومی پذیرفته بودند که سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت کاملا صحیح و منطقی است. یکی از مدافعین افزایش رشد جمعیت در دفاع از این تفکر گفته است: «اینکه ما به بهانه بهداشت و آموزش از افزایش جمعیت جلوگیری کنیم، منطق دینی ندارد، زیرا در یک آیه شریفه قرآن به صراحت آمده است که فرزندانتان را به خاطر ترس از نداشتن روزی نکشید و ما، شما و آنها را روزی میدهیم. چرا نباید جمعیتی مانند ملت ایران گسترش پیدا نکند؟ زیرا هر کس که متولد میشود میتواند منشا خدمت و برکت باشد» [1] ظاهرا تشویق برای افزایش جمعیت با این دیدگاه حمایت میشود که این تشویقها میتواند تاثیری مثبت بر انگیزه خانوادهها برای کمک به افزایش جمعیت داشته باشد، اما در مقابل شاید این سوال مطرح شود که آیا خانوادهها و مخصوصا زوجهای امروزی راضی به داشتن بیش از دو فرزند خواهند شد؟
در این یادداشت قصدی بر مخالفت یا موافقت با تفکر طرفداری از افزایش جمعیت نیست و صرفا به ذکر نکات کلی ذیل بسنده میشود:
ارتباط رشد جمعیت با رشد اقتصادی
اقتصاددانان در دهههای گذشته بحثهای فراوانی بر موضوع تاثیر جمعیت بر مولفههای اقتصادی مخصوصا رشد اقتصادی داشتهاند. با مراجعه به ادبیات مربوطه میتوان سه مرحله از گذار جمعیتی (Demographic transition) را در کشورهای جهان شناسایی کرد: اولین مرحله از گذار جمعیتی در کشورهای جهان با دو خصوصیت نرخ زاد و ولد بالا و همچنین نرخ مرگومیر بالا شناسایی میشود. اگرچه هنوز برخی از کشورها در این مرحله هستند اما غالب کشورهای جهان این مرحله را سپری کردهاند. در دومین مرحله، به مدد افزایش سطح بهداشت و رفاه عمومی، شاهد کاهش نرخ مرگومیر و استمرار نرخ زاد و ولد بالا هستیم. سرانجام در سومین مرحله، هر دو نرخ یعنی هم نرخ زاد و ولد و هم نرخ مرگومیر کاهش یافته و در نتیجه نرخ رشد جمعیت به حدود صفر میرسد. بسیاری از کشورهای توسعهیافته در این مرحله قرار دارند. کشورهایی که در چنین مرحلهای قرار میگیرند، ممکن است در صورت مواجهه با رشد منفی جمعیت، سیاست جمعیتی خود را بر تشویق خانوادهها به زاد و ولد بیشتر تنظیم کنند.
با توجه به مراحل فوق، سه رژیم در ادبیات مربوط به «جمعیت و رشد اقتصادی» شناسایی میشوند: اولین رژیم تحت نام «مالتوس» (Malthusian regime) طبقهبندی شده است. در این حالت رابطه رشد اقتصادی و اندازه جمعیت مثبت تلقی شده به نحوی که اندک تغییری در درآمد سرانه منجر به افزایش جمعیت خواهد شد. دومین رژیم جمعیتی تحت عنوان «پسا مالتوس»
تاثیر مهاجرت و مرگومیر بر رشد جمعیت
فرمول ساده شده محاسبه نرخ رشد جمعیت در ذیل ارائه شده است.
ΔP =B + C –D
B= تعداد زاد و ولد
C= خالص تعداد مهاجران
D= تعداد مرگومیر
ΔP= رشد جمعيت
ΔP/P = (B + C –D) /P
بر این اساس ، سه عامل بر افزایش نرخ رشد جمعیت اثر مثبت دارند: افزایش B، افزایش C و کاهش D؛ بنابراين چه بسا نرخ زاد و ولد در یک کشور افزایش نیابد، ولی به دلیل کاهش نرخ مرگومیر، کاهش مهاجرت به خارج یا افزایش مهاجرت به داخل کشور، نرخ رشد جمعیت افزایش یابد. بنابراین برای مثال میتوان با کاهش مرگومیر (مثلا تلاش برای کاهش تصادفات و افزایش بهداشت عمومی) در جهت کمک به نرخ رشد جمعیت تلاش کرد. همچنین کاهش مهاجرت به خارج از کشور، قطعا یکی از عوامل افزایش نرخ رشد جمعیت خواهد بود.
پس میتوان گفت افزایش جمعیت صرفا از طریق افزایش زاد و ولد محقق نمیشود و کاهش عواملی همچون نرخ مرگومیر یا مهاجرت، باعث افزایش جمعیت میشود، اما نکته قابلتوجه دیگری که شاید در مورد ایران بتوان مطرح نمود، این نکته است که ایران سالها است از مرحله دوره گذار جمعیتی یعنی گذر از نرخ مرگومیر بالا به نرخ مرگومیر پایین گذشته است و بنابراين بهبود بهداشت و کاهش تلفات تصادفات، هر چند لازم، شاید سیاستی در راستای افزایش قابلتوجه جمعیت محسوب نشود، اما در هر حال بیتاثیر در افزایش جمعیت نیست. البته این نکته در مورد بحث مهاجرت صادق نیست. گسترش مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر، میتواند در آینده نه چندان دور بر میزان جمعیت کشور تاثیر قابلتوجهی داشته باشد.
تاثیر رشد جمعیت بر شاخصهای مهم اقتصادی
در مقایسه کشورها معمولا از شاخصهای سرانه استفاده میشود (مثلا درآمد سرانه یا مطالعه سرانه). همه میدانیم در محاسبه این سرانهها، میزان جمعیت کشور در مخرج کسر قرار میگیرد؛ برای مثال در محاسبه تولید و درآمد سرانه یک کشور، کل درآمد ناخالص بر جمعیت کشور تقسیم میشود.
به این ترتیب مثلا در مورد درآمد سرانه (که حاصل تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت یک کشور است)، در صورتی که سرعت افزایش جمعیت سریعتر از افزایش تولید ناخالص داخلی باشد، منجر به کاهش درآمد سرانه خواهد شد و طبیعتا کاهش درآمد سرانه به منزله کاهش رفاه اجتماعی تفسیر میشود؛ بنابراين اگر کشوری سیاست افزایش جمعیت را پیگیری میکند باید همزمان سیاستهایی را پیگیری کند که به افزایش صورت کسر (مثلا تولید ناخالص داخلی به منظور افزایش درآمد سرانه) منجر میشوند.
در این یادداشت قصدی بر مخالفت یا موافقت با تفکر طرفداری از افزایش جمعیت نیست و صرفا به ذکر نکات کلی ذیل بسنده میشود:
ارتباط رشد جمعیت با رشد اقتصادی
اقتصاددانان در دهههای گذشته بحثهای فراوانی بر موضوع تاثیر جمعیت بر مولفههای اقتصادی مخصوصا رشد اقتصادی داشتهاند. با مراجعه به ادبیات مربوطه میتوان سه مرحله از گذار جمعیتی (Demographic transition) را در کشورهای جهان شناسایی کرد: اولین مرحله از گذار جمعیتی در کشورهای جهان با دو خصوصیت نرخ زاد و ولد بالا و همچنین نرخ مرگومیر بالا شناسایی میشود. اگرچه هنوز برخی از کشورها در این مرحله هستند اما غالب کشورهای جهان این مرحله را سپری کردهاند. در دومین مرحله، به مدد افزایش سطح بهداشت و رفاه عمومی، شاهد کاهش نرخ مرگومیر و استمرار نرخ زاد و ولد بالا هستیم. سرانجام در سومین مرحله، هر دو نرخ یعنی هم نرخ زاد و ولد و هم نرخ مرگومیر کاهش یافته و در نتیجه نرخ رشد جمعیت به حدود صفر میرسد. بسیاری از کشورهای توسعهیافته در این مرحله قرار دارند. کشورهایی که در چنین مرحلهای قرار میگیرند، ممکن است در صورت مواجهه با رشد منفی جمعیت، سیاست جمعیتی خود را بر تشویق خانوادهها به زاد و ولد بیشتر تنظیم کنند.
با توجه به مراحل فوق، سه رژیم در ادبیات مربوط به «جمعیت و رشد اقتصادی» شناسایی میشوند: اولین رژیم تحت نام «مالتوس» (Malthusian regime) طبقهبندی شده است. در این حالت رابطه رشد اقتصادی و اندازه جمعیت مثبت تلقی شده به نحوی که اندک تغییری در درآمد سرانه منجر به افزایش جمعیت خواهد شد. دومین رژیم جمعیتی تحت عنوان «پسا مالتوس»
(Post-Malthusian regime) شناسایی شده و در این حالت رابطه درآمد سرانه و جمعیت کماکان مثبت است. در سومین رژیم جمعیتی (Modern growth regime) یک رابطه منفی بین اندازه جمعیت و رشد اقتصادی برقرار میشود، به این معنا که در این حالت رشد اقتصادی بالا است و برعکس رشد جمعیت بسیار پایین است. بسیاری از کشورهای توسعه یافته در چنین مرحلهای قرار دارند [2].
تاثیر مهاجرت و مرگومیر بر رشد جمعیت
فرمول ساده شده محاسبه نرخ رشد جمعیت در ذیل ارائه شده است.
ΔP =B + C –D
B= تعداد زاد و ولد
C= خالص تعداد مهاجران
D= تعداد مرگومیر
ΔP= رشد جمعيت
ΔP/P = (B + C –D) /P
بر این اساس ، سه عامل بر افزایش نرخ رشد جمعیت اثر مثبت دارند: افزایش B، افزایش C و کاهش D؛ بنابراين چه بسا نرخ زاد و ولد در یک کشور افزایش نیابد، ولی به دلیل کاهش نرخ مرگومیر، کاهش مهاجرت به خارج یا افزایش مهاجرت به داخل کشور، نرخ رشد جمعیت افزایش یابد. بنابراین برای مثال میتوان با کاهش مرگومیر (مثلا تلاش برای کاهش تصادفات و افزایش بهداشت عمومی) در جهت کمک به نرخ رشد جمعیت تلاش کرد. همچنین کاهش مهاجرت به خارج از کشور، قطعا یکی از عوامل افزایش نرخ رشد جمعیت خواهد بود.
پس میتوان گفت افزایش جمعیت صرفا از طریق افزایش زاد و ولد محقق نمیشود و کاهش عواملی همچون نرخ مرگومیر یا مهاجرت، باعث افزایش جمعیت میشود، اما نکته قابلتوجه دیگری که شاید در مورد ایران بتوان مطرح نمود، این نکته است که ایران سالها است از مرحله دوره گذار جمعیتی یعنی گذر از نرخ مرگومیر بالا به نرخ مرگومیر پایین گذشته است و بنابراين بهبود بهداشت و کاهش تلفات تصادفات، هر چند لازم، شاید سیاستی در راستای افزایش قابلتوجه جمعیت محسوب نشود، اما در هر حال بیتاثیر در افزایش جمعیت نیست. البته این نکته در مورد بحث مهاجرت صادق نیست. گسترش مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر، میتواند در آینده نه چندان دور بر میزان جمعیت کشور تاثیر قابلتوجهی داشته باشد.
تاثیر رشد جمعیت بر شاخصهای مهم اقتصادی
در مقایسه کشورها معمولا از شاخصهای سرانه استفاده میشود (مثلا درآمد سرانه یا مطالعه سرانه). همه میدانیم در محاسبه این سرانهها، میزان جمعیت کشور در مخرج کسر قرار میگیرد؛ برای مثال در محاسبه تولید و درآمد سرانه یک کشور، کل درآمد ناخالص بر جمعیت کشور تقسیم میشود.
به این ترتیب مثلا در مورد درآمد سرانه (که حاصل تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت یک کشور است)، در صورتی که سرعت افزایش جمعیت سریعتر از افزایش تولید ناخالص داخلی باشد، منجر به کاهش درآمد سرانه خواهد شد و طبیعتا کاهش درآمد سرانه به منزله کاهش رفاه اجتماعی تفسیر میشود؛ بنابراين اگر کشوری سیاست افزایش جمعیت را پیگیری میکند باید همزمان سیاستهایی را پیگیری کند که به افزایش صورت کسر (مثلا تولید ناخالص داخلی به منظور افزایش درآمد سرانه) منجر میشوند.
این یادداشت اصلاح شده است.
پاورقي:
[1]: آقای هاشمی ثمره، به نقل از «خبر آنلاین»:
http://www.khabaronline.ir/news-55101.aspx
[2]:
Faria JR, León-Ledesma MA, Sachsida A, Population and income: Is there a puzzle? Journal of Development Studies 2006;42; 909-917
پاورقي:
[1]: آقای هاشمی ثمره، به نقل از «خبر آنلاین»:
http://www.khabaronline.ir/news-55101.aspx
[2]:
Faria JR, León-Ledesma MA, Sachsida A, Population and income: Is there a puzzle? Journal of Development Studies 2006;42; 909-917
مرتضی
پاسخحذفکاهش نرخ مرگ و میر باعث افزایش جمعیت می شود ولی در دورۀ گذار جمعیتی یعنی گذر از نرخ مرگ و میر بالا به نرخ مرگ و میر پایین. ایران دهه ها است که از این مرحله گذشته است و بهبود بهداشت و کاهش تلفات تصادفات، هر چند لازم، سیاست جمعیتی محسوب نمی شود.
ممنون حسین
پاسخحذفبله درست میفرمایید . در این مبحث به کیفیت جمعیت هم می توان اشاره کرد. در هر حال توانایی جامعه برای افزایش بهداشت و آموزش و امنیت نکته مهمی است برای ایجاد جمعیتی با کیفیت . چیزی شبیه بحثی که شما در پست « سیاستهای ایران در قبال مهاجرت افغانها» داشته اید. در هر حال اشاره اصلی به این نکته است که « افزایش جمعیت صرفاً از طریق افزایش زاد و ولد محقق نمی شود .»