حالا یک ایران به اصغر فرهادی افتخار میکنه. ما که همشهری اصغر فرهادی هستیم طبیعیه که خیلی خیلی افتخار میکنیم. چند سال پیش وقتی که «چهارشنبه سوری» تازه اکران شده بود خبردار شدیم اصغر اومده خونه پدرش. سریع تلفنی هماهنگ کردیم و سی چهل نفری رفتیم شدیم مهمان اصغر فرهادی . سعید بیابانکی هم اونشب بود . حضور سعید کفایت میکرد که جلسه از کنترل ما خارج بشه. چقدر افتخار میکنم که جلسه اونشب را هماهنگ کردم.
یک خاطره با حال دیگه هم دارم که خیلی باهاش حال میکنم. سالها پیش رفته بودیم خونه پدر اصغر . اونجا زیاد رفته بودیم ولی به ندرت موفق به دیدار اصغر شده بودیم. اصغر همیشه در ذهن ما یک شخصیت بزرگ بود و همین باعث میشد حضور اصغر و دیدار اصغر برای ما خیلی مهم باشه. آخر شب که بلند شدیم برگردیم اصغر وقتی متوجه شد ما ماشین نداریم خیلی سریع بلند شد و ماشین را از خونه گذاشت بیرون و ما رسوند خونه. الان که فکرش را میکنم به خودم میگم تو خجالت نکشیدی وقت اصغر فرهادی بزرگ را تلف کردی. اما با یک زاویه دیگه که نگاه میکنم خیلی با این خاطره حال میکنم.
ما به اصغر فرهادی خیلی افتخار می کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر بدهید