تصور میکنم بسیاری
از مدیران و کارشناسان شرکت های برق در ایران (مخصوصاً فارغ التحصیلان
رشته های فنی ) نسبت به مفهوم «بازار برق» بی اطلاع یا کم اطلاع هستند. خود
من نیز علاقه مندم که اطلاعات بیشتری در این مورد کسب کنم. در این مقاله تلاش کرده
ام روایتی ساده از این مفهوم را تشریح کنم. این مقاله در روزنامه دنیای
اقتصاد در تاریخ یازدهم خرداد 91 منتشر شده است.
لازم است از دوست
عزیز دکتر علی ناظمی بخاطر ایجاد انگیزه و کمکی که در شروع نگارش این
مقاله داشتند تشکر کنم.
اشاره: در اين نوشتار تلاش مي‌شود
پروسه رقابتي شدن بازار برق و برخي از مفاهيم مربوط به اقتصاد سيستم قدرت تشريح
شود.
هر چند كه درك عميق از اقتصاد سيستم
قدرت نيازمند آشنايي با مفاهيم پايه اقتصاد خرد و همچنين آشنايي با مفاهيمي از
سيستم قدرت است؛ اما در اين نوشتار تلاش شده است مطالب به نحوي ارائه شود كه حتي
بدون آشنايي با مفاهيم مذكور، علاقه‌مندان به اين مبحث با پروسه رقابتي شدن صنعت
برق آشنايي بيشتري پيدا كنند.
خوشبختانه سال‌ها است كه مفهوم رقابت به عنوان موتور محركه افزايش بهره‌وري، مورد پذيرش عمومي قرار گرفته است. اما به هر حال هنوز در كشورهاي در حال توسعه ايجاد ساز و كارهاي رقابتي و گذار از تجديد ساختار يكي از چالش‌آفرين‌ترين موضوعات اقتصادي است. در اين مورد به مثال‌هاي متعددي مي‌توان اشاره كرد. يكي از اين موارد موضوع رقابتي شدن صنعت برق است. رقابتي شدن صنعت برق حتي در كشورهاي توسعه يافته نيز تاريخي چندان طولاني ندارد. در قرن بيستم مصرف‌كنندگان برق در انتخاب فروشنده برق اختياري نداشتند و تجربه بازار رقابتي با شروع قرن بيست و يكم آغاز شده است.
تصور كنيد مجبور نباشيد برق را از اداره دولتي متصدي فروش برق بخريد. حالتي را تصور كنيد كه فروشندگان متعددي براي فروش برق با يكديگر رقابت كنند و شما بتوانيد يكي از اين فروشندگان را براي خريد برق انتخاب كنيد. به نظر مي‌رسد تدارك چنين رقابتي در صنعت برق كار ساده‌اي نباشد. صنعت برق در بسياري از كشورها هنوز ساختاري كاملا دولتي دارد. غيردولتي كردن و مهم‌تر از آن رقابتي كردن بازار برق هنوز يك چالش بسيار مهم است. (در اينجا غيردولتي كردن بازار برق و رقابتي كردن آن دو مفهوم مجزا هستند. هر چند كه ارتباط واثرگذاري اين دو مفهوم كاملا واضح است).
خوشبختانه سال‌ها است كه مفهوم رقابت به عنوان موتور محركه افزايش بهره‌وري، مورد پذيرش عمومي قرار گرفته است. اما به هر حال هنوز در كشورهاي در حال توسعه ايجاد ساز و كارهاي رقابتي و گذار از تجديد ساختار يكي از چالش‌آفرين‌ترين موضوعات اقتصادي است. در اين مورد به مثال‌هاي متعددي مي‌توان اشاره كرد. يكي از اين موارد موضوع رقابتي شدن صنعت برق است. رقابتي شدن صنعت برق حتي در كشورهاي توسعه يافته نيز تاريخي چندان طولاني ندارد. در قرن بيستم مصرف‌كنندگان برق در انتخاب فروشنده برق اختياري نداشتند و تجربه بازار رقابتي با شروع قرن بيست و يكم آغاز شده است.
تصور كنيد مجبور نباشيد برق را از اداره دولتي متصدي فروش برق بخريد. حالتي را تصور كنيد كه فروشندگان متعددي براي فروش برق با يكديگر رقابت كنند و شما بتوانيد يكي از اين فروشندگان را براي خريد برق انتخاب كنيد. به نظر مي‌رسد تدارك چنين رقابتي در صنعت برق كار ساده‌اي نباشد. صنعت برق در بسياري از كشورها هنوز ساختاري كاملا دولتي دارد. غيردولتي كردن و مهم‌تر از آن رقابتي كردن بازار برق هنوز يك چالش بسيار مهم است. (در اينجا غيردولتي كردن بازار برق و رقابتي كردن آن دو مفهوم مجزا هستند. هر چند كه ارتباط واثرگذاري اين دو مفهوم كاملا واضح است).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر بدهید