صبح امروز طبق معمول بعد از خوردن صبحانه نشستم جلوی کامپیوتر و از سایت گویا روزنامه های دنیای اقتصاد و اعتماد و سایت الف را باز کردم. در سایت الف چشمم افتاد به تیتر 20:30 و از آن برنامه هفتم دی ماه را تماشا کردم. بعد از تماشای گزارش 20:30 احساس تنفر شدیدی پیدا کردم و تصمیم گرفتم امروز مرور اخبار سیاسی را ادامه ندهم. مقالاتی که دیروز دانلود کرده بودم را باز کردم و مطالعه مقاله ای با موضوع ارتباط نوسانات بازار سهام و متغیرهای اقتصاد کلان را شروع کردم. مشغول خواندن شرح دیتا بودم که اسم منبعی به نام FT توجه ام را جلب کرد. سری به سایت (FT.com (Financial Times زدم. هدفم این بود که آن احساس تنفر را با گم شدن در لابلای یک سری اطلاعات علمی و اقتصادی گم فراموش کنم. اما تیتر ذیل در سایت Financial Times مجدداً مرا به سیاست برگرداند:
Iran’s opposition leader ready to die for his cause
گزارشی در مورد بیانیه هفدهم میرحسین و اینکه او گفته است "بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست."
خلاصه کلام اینکه سیاست همه جا هست و تمام زندگی ما را تسخیر کرده است حتی اگر از آن فرار کنیم.
یکی از دوستان مرتباً میگوید که طی دو ماه گذشته هیچ روز سایت های سیاسی را باز نکرده است و برای اینکه بتواند با آرامش بیشتر درس بخواند به سراغ هیچ سایت سیاسی نمیرود و فقط به فکر مطالعات علمی و تکمیل پایان نامه دکتراست. اما نکته جالب این است که از هیچ خبر جدید سیاسی بی خبر نیست و حتی برخی اخبار که من نمیدانم را هم میداند.تصور میکند که خودش راحت کرده است. ما ایرانیان به هر طرف که برویم سیاست ما را رها نخواهد کرد. حتی اگر خودمان هم متوجه نباشیم.
به امید روز ی که کارها چنان پیش برود که سیاست را به اهلش بسپاریم و ما به جز دانستن کلیات انگیزه ای فراتر برای مطالعه مسایل سیاسی نداشته باشیم.
سلام
پاسخحذفاتفاقا من هم این دوست شما را می شناسم دوست مشترک ماست. او واقعا اخبار جنگ قدرت که بخشی از آن بر سر منابع مالی ایران است را رها کرده و یا به عبارتی تحریم کرده است اما دوستانش با ایمیل های ریز و درشت که می دانم همه هم گلچین مطالب روز است او را از بی خبری نجات می هند او هم شاید بعضی وقت ها فضولیش گل می کند و آنها را می خواند. البته ظاهرا همین خواندن ایمیل را هم دارد به دست تحریم می سپارد البته اگر گروه 5 بعلاوه یک تصویب کنند.؟؟؟؟!!!!!!!!! به خاطر تایید مطلب شما در خصوص ورود سیاست به تمام عرصه های کار و زندگی پیشنهاد می کنم مطلب زیر را که یکی از عزیزان برای من فرستاده بود مطالعه کنید آدم یک جورایی می شود؟؟؟!!!
http://www.abrarnews.com/politic/1388/881111/html/rooydad.htm#s41640
مخفى نماند
محمدحسن جهت
يكى از هم ولايتى هايمان شاعرى بود ضعيف الجثه، روزى حاكمى به او گفت: چرا چنين ضعيف و رنجورى؟ مخفى گفت: همين مقدار جاى شكرش باقى است كه باقى مانده ام، زيرا همه مردم نيستى مرا آرزو مى كنند و در حقيقت منم كه اين قدر هم مانده ام و اگر ديگرى بود، اثرى از او باقى نمى ماند! حاكم پرسيد چطور؟
مخفى گيلانى گفت: قربان مگر نمى بينيد كه همه كس در صدر مقالات خود مى نويسند: مخفى نماند!!!
حالا موضوعى را كه مى خواهم بنويسم همين است كه (مخفى نماند) برخى موضوع روزشان قطع رابطه با انگلستان است و هر روز يك نفر يك چيزى مى گويد، كسى معتقد است نبايد قطع رابطه كنيم چون دفاترمان را چه كنيم و بعضى معتقدند حتماً قطع ارتباط شود ولو به صورت موقت!! و آمريكا و روسيه و چين بعداً.
ولى به نظر مى رسد انگليسى ها كارشان را كرده اند چه قطع كنيم يا متصلش بداريم. و آن اينكه در محله اى در اطراف لندن منطقه اى است به نام (كيو گاردن) و مركز مفصلى است به نام (پى،آر،او) يعنى PUBLIC RECORD OFFICE يعنى انتشارات اسناد كشور انگلستان به عهده O.R.P است و اگر بخواهى سندى را به دست بياورى بسيار زحمت دارد بايد ويزا بگيرى، بليت رفت و برگشت داشته باشى و اگر محقق بودنت براى آقاى سركنسول روشن شد مى توانى به آنجا عزيمت كنى و پس از پيدا كردن محلى براى اقامت متلى يا هتلى يا آشنايى به آن محله بروى و چند سندى را كه مى خواهى با پرداخت هزينه رونوشتى بگيرى و... و بايد وقت قبلى بگيرى، كارت عضويت تهيه كنى، خلاصه آنكه به آسانى به دست نمى آيد كوچكترين سندى چون آنها معتقدند (به راحتى نرسيد آنكه زحمتى نكشيد.)
ولى تبليغاتشان عالى است مى گويند، هر سندى كه ۳۰ سال از عمر او گذشته باشد دولت بريتانياى كبير در اختيار پژوهندگان مى گذارد و اين تبليغات و تتبعات براى انگلستان توريستهاى فرهيخته فراوانى را گردهم مى آورد و بسيار ارزساز و پرطمطراق است كه واقعاً پير استعمار چقدر مهربان و در خدمت فرهنگ و تاريخ و علم است و كسانى همچون مرا مى فريبد و مبلغ آن مى شوم و برخى در داخل مجاناً معلومات پخش مى كنند فى سبيل الله.
متأسفانه در سال ۱۳۸۸ برخى اسناد اصلى كشور عزيزمان ايران را بويژه پرونده پرسنلى و زندگانى خصوصى شخصيتهاى مختلفه را بدون هيچگونه درآمدى براى ملت، چوب حراج مى زنند و با نزديك كردن يك ميكروفون به آنها يا ترتيب يك مصاحبه كلى اطلاعات بكر را به دست مى آورند و با يك كشمش گرميشان مى كند و با يك غوره مى چايند و سرديشان مى كند.
و همه دعواهاى خانوادگى ملت را كه خودشان ساخته اند برملا مى كنند، روزى رئيس قوه اى مى گويد آنچه را كه تحويل گرفته ام خرابه اى بيش نبوده است آن ديگرى مى گويد رئيس قبل از من دخترش را به عنوان مشاور امور بانوان استخدام كرد تا به علت مريضى كه داشته مشكل محرم و نامحرم نداشته باشد و بتواند فشار خونش را منظم بگيرد و به علت معلوليتش كار توانبخشى او را انجام دهد.آن او را ساپوتاژيست مى خواند و اخلال گر و او را توطئه گر، او مى گويد تو شيفته قدرتى و اين ندا درمى دهد تشنه اطلاع رسانى و افشاگرى هستم و مى خواهم در زمستانى اين چنين خدمت پارو كنم!! خلاصه مانده ام سرگردان كه دعوا سر چيست؟ رياست است؟ نعوذ بالله!، هواى نفس است استغفرالله! جنگ زرگريست؟ سبحان الله. مخفى نماند الحمدالله خدا رحم كند به خلق الله.
این مطلب را یکی ازدوستان ارسال کرده بود بی ارتباط با نوشته شما نیست. ایشان در حوزه تخضضی خودش واقعا عالمی بی نظیر است ولی وقتی پای در کفش سیاست می کند همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد ؟؟!!!!
پاسخحذفجناب آقاي لاريجاني؛ نمي دانم از مرحوم ابوى چه
آموخته ايد، هر چه هست ربطي به آموزه هاى اسلام ندارد، پيامبر عظيم الشان اسلام در عصر جاهليت و برده داري كه سياهان را از چهارپايان كم بهاتر مي دانستند، منزلت انسان را تا بدانجا برد كه ديگر در قيد رنگ و نژاد و قوم نباشد، ملاكها را عوض و ارزشها را دگرگون كرد.
برده اى سياه بر بام كعبه مي فرستد تا اذان بگويد،باشد كه اين برده سياه، همگان را به بندگي خدا دعوت كند، عرب جاهلي كه دامن از سياه بر مي گرفت و عجم را به ديده حقارت مي نگريست، در مكتب اسلام خود را با سياه برابر و برادر و سلمان فارسي عجم را از خود برتريافت.
امروز آمريكا كه دوران تلخ برده داري را سپري كرده است و تا همين چندي پيش سياهان را » كا كا سياه » خطاب مي كرد و آنان را به رستوران و مدرسه سپيد راه نمي داد، با عبور از مرزهاي نژاد و رنگ و قوميت، يك سياه آفريقايي مسلمان تبار را به رياست جمهوري برمي گزيند، يعني التزام عملي به دستور پيامبر اسلام! جاي بسي تاسف و تاثر دارد كه فرزند عالمي شيعي رئيس جمهور آمريكا را » كا كا سياه » بخواند!
آقاي لاريجاني؛ اين خطاب شما موجب شرمساري شيعه است، هر چه مي خواهيد بگوييد، اما بر رنگ و ناد و قوميت تفاخر نكنيد كه خلاف راي اسلام و سيره ائمه هدي است. بگذاريد من نيزدم فرو بندم و از تبار شناسي مسئولان سخن نگويم.
وما علينا الا البلاغ
دكتر مهدي خزعلي
۶/۱۱/۸۸