صفحات

وبلاگ اقتصادی - اجتماعی

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

معبد هندوها


دیشب سر راه به یک معبد رفتیم. هندو ها مشغول عبادت بودند. صدایی در محیط معبد پخش میشد که در حال تکرار مداوم ذکری بود. ما اصلاً و اساساً معنایش را نمی فهمیدیم. معبد  تمیز و مرتب و هنگام ورود باید بدون کفش وارد می شدیم. بارها این صحنه را دیده ام که هندو ها با معنویت خاصی در معبد عبادت میکنند.
روحانیون با صدای بلند در حال خواندن اذکار و دعاهایی هستند. اطراف مجسمه ها ( شما بخوانید بت ها) میوه هایی ( معمولاً موز ) چیده شده است. من هنوز نفهمیده ام که این میوه ها را برای خدایگان (بت ها) آورده اند یا برای روحانیون . گردن بند های از گل برای خدا هدیه می آورند. قبض هایی از باجه موجود در معبد می خرند و به روحانیون تحویل می دهند. شمع میخرند و در کنار خدایگان قرارمی دهند. روحانیون به صورت خاص برای افراد متقاضی دعاهایی می خوانند ، مقداری خاکستر به پیشانی آن فرد کشیده ، گل یا میوه ای را متبرک کرده و به شخص متقاضی برمیگردانند. موقعی که روحانی معبد در حال دعا خواندن است شخصی که از روحانی التماس دعا دارد دستهایش را به علامت دعا بلند کرده و در حال و هوای خودش است.
خلاصه در این همه حال و هوای معنوی بودیم که یک پدیده جالب دیدیم. یک نفر اتومبیل نو خریده بود. گذاشت جلوی در معبد. یکی از کاهنان معبد اتومبیل را گلباران کرد. دور و بر اتومبیل چرخید . کاری مثل اسفند دود کردن انجام داد . اتومبیل متبرک شد و رفتند.  خاطره هایی مشابه از رفتارهای هموطنان در ایران یادم آمد . خلاصه بعد از دیدن این ماجرا یک دنیا فکر فلسفی کردیم و از حال و هوای احساس و عبادت به حال و هوای تعقل و تفکر و فلسفه و دین و مذهب و این قبیل چیزها سیران کردیم.
خلاصه جای شما خالی ،دیشب رفتیم معبد.

۱ نظر:

  1. ناشناس۶/۰۵/۱۳۹۰

    خودت میری کاقیه !!!
    چشم و دلمون از این جور ادم ها پوره

    پاسخحذف

نظر بدهید