صفحات

وبلاگ اقتصادی - اجتماعی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

احترام بگذاریم

نیازبه احترام یکی از نیازهایی است که فکر کردن و نوشتن در مورد آن کمی سخت است و مناقشه انگیز. بعضی وقتها نیاز به احترام در یک انسان همان حق یک انسان است که باید از طرف دیگران رعایت گردد . مثلاً یک انسان فقط به دلیل انسان بودن حق دارد که دین و اعتقادات خود را انتخاب کند و سلیقه های خود را در زندگی اعمال کند. اگر دیگران چنین حقی را از او سلب کنند احساس میکند به او به عنوان یک انسان احترام لازم گذاشته نشده است. 
 اوووووووووووه . چه چرندیاتی دارم مینویسم .  وقتی مدتی  در ایران زندگی نمیکنی انتظاراتت می رود بالا و فکر میکنی خیلی انسانی . حتی انتظار داری خودت تصمیم بگیری برای خودت و زندگی خودت . جوزده شده ام . بی خیال .... منظورم نوشتن این حرفها نبود . میخواستم بحث احترام عمومی به یک انسان را بنویسم . راستش چند روز پیش یکی از دوستان بسیار بزرگوار که عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای خیلی خوب مالزی است فرمود که یکی از خاطراتش را در وبلاگ بنویسم. داشتم دنبال مقدمه ای میگشتم که حواسم پرت شد.
هفت سالی که کارمند بودم همیشه حس میکردم حتی در حد یک کارمند معمولی و خرده پا هم از احترام لازم برخوردار نیستم . مثلا رئیس  اداره ای بودم که مجموعه پرسنل آن بایستی سالیانه میلیاردها تومان گردش مالی را کنترل میکردند و هزاران ارباب رجوع را پاسخگو باشند . دقت یا بی دقتی من میتوانست سالیانه میلیون ها تومن خسارت به اداره وارد کند یا میلونها تومن منفعت برای اداره ایجاد کند. اما علیرغم چندین بار درخواست کتبی و شفاهی هیچ گاه موفق نشدم که ...( با عرض معذرت ، ده خطی نوشته بودم ولی به احترام مدیران محترم شرکت حذفش میکنم .) شاید بعدها اگر حوصله داشتم چندین مثال از این نوع بنویسم.
یادم نرود چی میخواستم بنویسم. دوست عزیزی را عرض میکردم که فرموده خاطره اش را بنویسم .  آقای دکتر در یکی از شبهای نوروز به اتفاق همسر محترم رفته بودند کنسرت موسیقی در یکی از سالن های خیلی خوب کووالامپور واقع در برج دوقلوی پتروناس. ساعت ده شب که یک وقت استراحتی داده میشود آقای دکتر و خانم برای اقامه نماز به نمازخانه میروند و چون درب نمازخانه در آن موقع شب بسته بوده است تلاش میکنند آن اطراف جایی برای اقامه نماز پیدا کنند. ساعت ده شب وقت تعطیلی بوده و همه جا خلوت . اتفاقی دو سه نفر را میبینند. سوال میکنند و سراغ نمازخانه را میگیرند . بعد از چند دقیقه آن آقا دعوت میکند که تشریف بیاورید در دفتر من نماز بخوانید. دکتر میگفت حدس زده که آن آقا باید یک کاره ای باشد و آن دو نفر هم بادی گاردش باشند . آن آقا سجاده شخصی خودش را پهن میکند و چون یک سجاده بیشتر نداشته حوله تمیز و نویی را به عنوان سجاده دوم پهن میکند و از دفترش خارج میشود. بعد از اقامه نماز و چند دقیقه گفتگو کاشف به عمل میآید که این آقا رییس هیات مدیره آنجا بوده است و به احترام این دو نفر که هموطنش هم نبوده اند و برای شرکت در یک کنسرت آنجا حضور داشته اند چنین برخورد محترمانه ای داشته است. دکتر به نتیجه رسیده بود که اینجا خیلی بیشتر از ایران به او احترام میگذارند و چندین مثال دیگر را به این سند میافزود و نتیجه میگرفت که تلاش خواهد کرد به ایران برنگردد.
به یاد یکی از دوستان افتادم که او هم استاد یک از دانشگاهها در ایران بود و حالا دیگرنیست. می گفت چندین بار تقاضا برای اینکه یک پرینتر در اتاقش داشته باشد مثمر ثمر نبوده است و شدیداً شاکی بود که در حد دویست هزار تومن و برای برطرف کردن یک نیاز ضروری برایش احترام قائل نبوده اند . دانشگاه مذکور منت گذاشته بوده و پرداخت هزینه معادل صد صفحه پرینت در سال را پذیرفته بوده است. (صد صفحه پرینت گرفتن در مالزی حدوداً دو هزار تومان هزینه دارد.) واقعاً که مسخره است.
منظورم این نیست که در اینجا هیچ کس به ما بی احترامی نمیکند . عرضم این است که اینجا ، انسان به معنای عام دارای احترام بیشتری است.

۴ نظر:

  1. احمدصياحي۲/۱۴/۱۳۸۹

    سلام جناب آقاي كاظمي عزيز-من احمدصياحي هستم -شاگرد،دوست وهمكارشمادرواحدخدمات مشتركين شركت برق اصفهان -خيلي دلتنگتان بودم تااينكه امروزدرحال جستجودراينترنت بودم كه متوجه سايت شماشدم وخيلي خوشحال شدم وبرخودواجب دانستم سلام وعرض ادبي داشته باشم -دوست عزيزجاي شمادرواحدخدمات مشتركين واقعاٌخالي است -ديروزجلسه معارفه وتوديع من وآقاي خادم جعفري بود،ايشان به جاي من آمدندنجف آبادومن به ستادمنتقل شدم -خلاصه تغييرات زيادي درمجموعه شركت توزيع بوجودآمده ومطمئن هستم اگرشمابوديدحالاوضعيت خدمات مشتركين خيلي بهترازوضعيت فعلي بود.جاي شماخيلي خالي وبچه هاي مشتركين به يادشماهستندوگواه آن اينه كه درهرجلسه مسئولين خدمات مشتركين صحبت ازشماوشخصيت شمابه ميان مي آيد.به اميدديداراحمدصياحي

    پاسخحذف
  2. سلام جناب صیاحی عزیز
    خیلی مخلصم. سلام بنده را به همه همکاران سابق ابلاغ فرمایید.

    پاسخحذف
  3. غلامرضا مسیبی۲/۱۷/۱۳۸۹

    باسلام جناب آقای کاظمی همکارعزیزسابق
    هرموقع سری به اینترنت میزنم ازمطالب خوب شما استفاده مینمایم امیدوارم سلامت باشی وهرچه زودتر پس از گذراندن واحدهای درسی به ایران برگردی جایت درمجموعه خدمات مشترکین و جلسات خالی است0
    به امید دیدار ارادتمند غلامرضا مسیبی

    پاسخحذف
  4. سلام آقای مسیبی
    نظر لطف شماست . موفق باشید

    پاسخحذف

نظر بدهید