صفحات

وبلاگ اقتصادی - اجتماعی

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

روابط انسانی و نامه هایی که به آقای احمدی نژاد نوشته میشود

چند روز پیش قصاب محله به سراغم آمد و برگه ای نشانم داد و در مورد نامه ای که به احمدی نژاد نوشته بود صحبت کرد.
برگه را از او گرفتم . بانک کشاورزی فرمی تهیه کرده و مابین کلمات دو سه سانتی متری نقطه چین گذاشته و به فراخور تقاضای مربوطه چند کلمه در فضای نقطه چین جای میگرفت. قصاب محله ما هم که علاقه مند است چند گوسفندی در فضایی به نام دامداری داشته باشد از آقای رییس جمهور درخواست راه حلی کرده و بانک کشاورزی جواب داده بود که راه حلش دریافت پروانه دامداری از سازمان جهاد کشاورزی و پس از آن مراجعه به بانک جهت پیگیری تقاضای وام است. همه اش همین. قصاب محله دلخوش و راضی از ارتباطی که با بالاترین مقام اجرایی کشور داشته است نظر من را جویا میشد و من هم پیشنهادی که در نامه نوشته شده بود را تکرار کردم. فردای آن روز کسی دیگر هم از ماجرای مکاتبه با رییس جمهور برایم گفت. توضیح داد که با سازمان تامین اجتماعی اختلافی دارد که مربوط است به سوابق بیمه اش و مربوط به سی سال پیش. اتفاقاً او هم جوابی دریافت کرده بود و او هم خوشحال بود.
من که دو سالی است در ایران نبوده ام ولی همسایه میگویند برخی جواب نامه های خود را نقدی دریافت کرده اند و پنجاه هزارتومان نقداً در پاکت نامه دریافت کرده اند . من چون عادت دارم چندان توجهی به این شایعات نداشته باشم این خبر را دروغ میپندارم.
قصاب و بقال و کارگر و رفتگر محله ما حتی اگر چهار کلامی هم سواد خواندن و نوشتن داشته باشند شاید به جوابهای نوشته شده در نامه ها دقت نکنند. به اینکه چه کسی جواب داده است هم توجهی نمیکنند. برایشان مهم نیست که کارمندانی در استانداری یا فرمانداری نشسته اند و نامه ها را تفکیک میکنند و به سایر سازمانها میفرستند و در آن سازمانها هم کارمندانی نشسته اند و تند تند از همان فرمهای پیش نویس شده برای پاسخگویی استفاده میکنند. آنچه برای قصاب و بقال و کارگر و رفتگر و حتی من که تحصیلکرده ام و خود سالها کارمند بوده ام مهم است این است که کسی این نامه را میخواند و کسی ( هرکه باشد) جواب میدهد  و جواب هم از طریق پست و محترمانه ارسال میگردد. نامه ها را دور نمیاندازند . چوب رییس جمهور بالای سر کارمندان و مدیرات ادارات است . مودبانه تر میتوان گفت سیستمی طراحی گردیده که در آن همه موظفند محترمانه جواب نامه مردم را بدهند . 
دانشجویان رشته مدیریت در کتایهای درسی با مطالعات هاثورن آشنا میگردند. مطالب ذیل در مورد مطالعات هاثورن را به راحتی در وبلاگ های مختلف میتوان پیدا کرد.
 "معرفي مكتب روابط انساني با مطالعات و بررسي‌هاي «هاثورن» آغاز شد. اين بررسي‌ها در سال‌هاي 1924 تا 1932 به رهبري «التون مايو» و با مشاركت صاحبنظراني نظير «راتليسبرگر» و «ديكسون» انجام شد. متخصصان كارايي، به هنگام مطالعه اوليه هاثورن، فرض كردند كه افزايش روشنايي باعث افزايش بازده مي‌شود. محققان، در جريان انجام آزمايش‌ها دريافتند كه افزايش نور محيط كار، كارايي را تا چند برابر افزايش مي‌دهد. آنها به عنوان تحقيقي مناسب، سعي كردند عكس اين حالت را تجربه كنند. يعني فرض كردند كه با كاهش نور محيط كار، بازده نيز كاهش مي‌يابد، اما اين بار شگفت زده شدند، آنها با كمال تعجب دريافتند كه با وجود كاهش نور، بازهم كارايي افزايش يافت. آنها تصميم گرفتند تحقيقات خود را گسترش دهند، زيرا دريافتند كه عامل ديگري در كار دخالت دارد كه بايد آن را پيدا مي‌كردند. به همين دليل، التون مايو و همكارانش را به همكاري دعوت كردند. مايو و گروه تجربي او، تجربه‌هاي خود را با گروهي از دختران مونتاژگر دستگاه‌هاي تقويتي تلفن، آغاز كردند و به نتايجي شگفت‌آور دست يافتند. آنان طي يك سال و نيم با انجام نواوري‌هايي نظير: ساعات استراحت، دادن ناهار و نوشيدني و هفته كار كوتاه‌تر، شرايط كار را بهبود بخشيدند. پژوهشگران كه از نتايج كار سردرگم بودند، ناگهان تصميم گرفتند كه اين شرايط را حذف كنند. انتظار مي‌رفت كه اين تغيير شديد و ناگهاني تأثير رواني و خارق‌العاده‌اي بر دختران بگذارد و بازده كار آنها را كاهش دهد، اما بازده آنها همچنان به صورت ركوردي جديد بالا رفت. چرا چنين چيزي اتفاق افتاد؟ (پال هرسي و بلانچارد، 1375).
در پاسخ به اين سؤال، جنبه مهم انساني سازمان‌ها كشف شد. گروه تحقيق پس از اجراي پرسشنامه و انجام مصاحبه، سرانجام از كارگران خواست تا هر آنچه را كه دوست دارند و مي‌خواهند بگويند، بيان كنند. نتيجه اين بود كه كارگران، از اينكه هنگام كار مورد توجه قرار گرفته‌اند، خوشحال بودند و همين امر باعث افزايش كارايي آنها شده بود، البته پاسخ اين سؤال طي تقريباً 10 سال و مصاحبه‌هاي آزادي كه تقريباً با 20 هزار تن از كاركنان همه بخش‌هاي مختلف كارخانه صورت گرفت، آشكار شد."

نامه نگاری به رییس جمهور را میتوان با نگاه منفی نگریست و داد سخن سر داد که پوپولیسم فلان است و بهمان . درست است و من هم متاسفم که پوپولیسم  هم بد است و هم عوارض منفی زیادی دارد، ولی لازم است که مدیران و کارمندان سازمانها بپذیرند که موظفند در برقراری ارتباط با انسانها مسوولانه تر رفتار کنند. انسان ها دوست دارند که مورد توجه قرار گیرند و به آنها احترام گذاشته شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر بدهید