ساعت ده و نیم شب و امشب شب سیزده رجب است. شب عید است و در ایران این شب به شب پدر معروف گردیده. من اینجا در اتاقم دراز کشیده و کتاب نون والقلم جلال آل احمد در دست دارم . سرو صدا اینقدر زیاد است که تمرکز بر مطالعه ماجرای میرزا اسدالله و میرزا عبدالزکی مشکل است. منزل همسایه روبرویی هیاتی است به نام ذاکرین امام رضا و یکی از باندهای بلندگو بیرون از خانه است . سروصدا آنقدر زیاد است که شنیدن صدای تلویزیون هم در حالت معمولی مشکل است. صدای مداحان اهل بیت رسا و به کمک بلندگو بلندتر است به نحوی که همه همسایه ها در پستوی خانه ها هم میشنوند . حتی صحبت کردن دو نفر در اتاق من هم به سختی انجام خواهد شد . باید گوش به مداحی و آواز داد . مطالعه را رها کرده ام . در ابتدا دعای توسل خوانده شد . با سوز و گداز بیشتر زیارت عاشورا را خواندند و لعن و نفرین ها به زبان عربی نثار اولی و دومی و سومی و یزید و معاویه شد. نیم نگاهی به کتاب هم دارم . هنوز در حال مطالعه ماجرای میرزا اسدالله و میرزا عبدالزکی هستم. عزاداری ها تمام شد و مداح ها هر کدام چند دقیقه ای در رسای امام علی آواز میخوانند . صدای مجری را می شناسم. اسمش حاج قدیر است و دوست زمان کودکی و نوجوانی . حاج قدیر درس نخواند و شاید بعد از سیکل(سوم راهنمایی) ترک تحصیل کرد و بعد از آن هم به ندرت همدیگر را دیده ایم. انصافاً مجری ماهری است. جلسه را خوب اداره میکند . ورود نمایندگان هیئات مذهبی را اعلام و از آنها تشکر میکند . هر هیاتی که وارد می شود نماینده اش را برای آواز خوانی و مداحی پشت میکروفن میفرستد . بعضاً صدای بسیار خوب و زیبایی دارند. لحظاتی که تمرکزم از میرزا اسدالله و میرزا عبدالزکی قطع میشود به حرف و حدیثهایی که از دوستان شنیده ام فکر میکنم. علی الظاهر این یکی دو سالی که من در ایران نبوده ام در این حوزه اتفاقات قابل توجهی افتاده است. دولت جمهوری اسلامی مداحان را با هزینه مختصری بیمه میکند. همین هیات های مذهبی رسماً مداحان را به ارگانهای مربوطه معرفی میکنند و با مختصر هزینه ای بیمه می شوند. شاید روزگاری برسد که دانشجویان مقطع دکترا هم بتوانند از حمایت دولت بهره مند شده و با مختصر هزینه ای بیمه شوند. شایعه است که دولت آقای احمدی نژاد بودجه ای هم برای حمایت از این هیات ها در نظر گرفته است. یکی از دوستان که وکیل است میگفت رئیس صنف مداحان برای پیگیری حقوق صنفی با او مشورت هایی کرده است . سازمانی دارند و تشکیلاتی صنفی . شایعه است که در خمینی شهر ششصد هیات مذهبی ثبت شده است. ششصد عدد بزرگی است ولی دور از باور هم نیست . منظورم ازهیات مذهبی گروههایی هستند که معمولا به صورت هفتگی در مکانی ثابت یا متغیر و معمولاً در منازل مردم گردهمایی دارند و در طول سال برای امام حسین و بقیه ائمه عزاداری میکنند . رکن این هیات ها مداحان هستند. مداحان اشعاری حفظ هستند و بعضا هم سوادی دارند و اشعار رااز روی کتاب یا برگه هایی میخوانند. در مدح ائمه میخوانند و مرثیه خوانی میکنند و تمام طول سال را مردم را به عزا و عزاداری تشویق میکنند.
فرهنگ عزا و عزاداری های مذهبی به صورت همه جانبه در حال توسعه است.هفته گذشته تبلیغاتی در سطح شهر ( هم اصفهان و هم خمینی شهر) مردم را به شرکت در عزاداری امام هادی دعوت میکرد. یکی از دوستان می گفت سال گذشته تشییع نمادین امام جعفر صادق در اصفهان برگزار گردیده است. چند روز پیش دروازه دولت بودم . صدای طبل و سنج و شیپور توجه ام را جلب کرد. روبروی شهرداری در کنار برج جهان نما مردم اطراف گروه موزیک جمع شده بودند. کمکهای مردم را جمع آوری میکردند برای کمک به بازسازی ضریح حبیب ابن مظاهر ، دو طفلان مسلم و چند نفر دیگر که که من نمیشناختم.میگویند از فردا مراسم های مربوط به عزاداری حضرت زینب شروع میگردد . در محله ما مکانی درست شده است به نام ماتمکده زینب.
سروصدای مداحان تمام شد . نون والقلم نوشته جلال آل احمد را دوباره دست گرفتم . ساعت نزدیک دوازده شب است . به این فکر میکنم که یک جلد از این کتاب یا هر کتابی مثل این کتاب را بگیرم و به پسر همسایه ای که میزبان مداحان بود هدیه بدهم . شاید پسر همسایه هم مداح شود.
فقط باید گفت: اینجا ایران است کشوری با تمدن کهن که سفارش مشاورین اسکندر در زمان حمله به ایران پس از قرن ها به خوبی در آن در حال اجر است
پاسخحذفمن که نظرات محمد و کاوه را خواندم و چیزی نفهمیدم . یک بار دیگر یادداشت خودم را خواندم و به نظرم رسید چندان پیچیده ننوشته ام اما متوجه نشدم چرا این دو نفر دوست عزیز هم که نظری ارسال کرده اند اینقدر مبهم و پیچیده نوشته اند.
پاسخحذفمرغ سحر عزیز
پاسخحذفاتفاقا خیلی شفاف نوشتم. سو استفاده از عقاید پاک مردم که از فطرتی ناپاک صورت می گیرد. آنانی که برای فراموشی مردم از مشکلات روزمره به دین به عنوان یک ابزار نگاه می کنند. در جایی که دین داران واقعی و تحصیل کرده گان ما به هزار و یک دلیل در حاشیه قرار گرفته و نو کیسگان دینی و اعتقادی بر اریکه قدرت سوار، بر دین و دنیای مردم می تازند تا به اهداف خود برسند. حال در این میان دین، مردم، اخلاق، صداقت، درستی و هزاران وازه زیبای دیگر قربانی شد باکی نیست چون هدف وسیله را توجیه می کند یا وسیله هرف را من مانده ام.