این مطلب را برای روزنامه دنیای اقتصاد تهیه کرده ام . قسمت های دوم و سوم در هفته های بعد منتشر خواهد گردید .
صندوق بینالمللی پول (IMF) که یکی از مشهورترین نهادهای بینالمللی است زاییده اجلاس برتون وودز در سال 1944 است.
اجلاس برتون وودز(Bretton Woods) در یکی از هتلهای تفریحی ایالت نیوهمشایر آمریکا در منطقهای به همین نام برگزار شد. چند سال بعد از جنگ جهانی دوم با تشكیل كنفرانس «برتن وودز» توافقنامهای تصویب شد كه بر اساس آن كشورهای امضاكننده موافقت كردند با سود اندكی ارزش پول خود را در برابر دلار ثابت نگه دارند. سيستم ارزي در آن زمان بر اساس رابطه بين دلار و طلا (يك دلار آمريكا مساوی با 888671/0 گرم طلا) عمل ميكرد. سيستم ارزي بينالمللي كه در كنفرانس برتن وودز توافق شد داراي سه اصل نرخ ثابت ارز، قابليت تبديل و پذیرش دلار به عنوان ارز قابلتبديل و قابلذخيره بود . نسبت ثابت بين ارزها، كشورهاي عضو را متعهد ميكرد كه نرخ ارز خود را در مقابل دلار بيش از درصد معيني تغيير ندهند. این كشورها مجاز نبودند ارزش پول خود را برای منافع تجاری پايین آورند و در صورت انجام چنین امری فقط میتوانستند حداكثر 10 درصد از ارزش پول خود بكاهند. در مقابل بر اساس اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺮﺗﻦ وودز، ﺑﺎﻧﻚ ﻣﺮکزی آمریكا ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑـﻪ ﺗﺒـﺪﻳﻞ دﻻر بانكهای ﻣﺮكـﺰی كشورهای عضو سیستم برتن وودز به طلا با نرخ حدود 35 دلار در هر اونس بود. اين نظام نوين بينالمللي ارزي که بر اساس آن طلا از پشتوانه پول ملی حذف میشد از سال 1945 تا 1973 عملا اجرا ميگردید. در سال 1971، به دنبال سخنراني نيكسون رييس جمهور وقت آمريكا مبني بر شناور اعلام كردن نرخ دلار و قطع رابطه دلار و طلا، دوران طلايي برتن وودز اول به پایان رسید. سرانجام نیكسون در سال 1971 این موافقتنامه را باطل كرد و از آن زمان دیگر دلار آمریكا قابلتبدیل به طلا نبود. در این مقطع سقوط برتن وودز اول رقم خورد و هر چند که دلار كماكان در بسیاری حوزهها نقش مسلط را ایفا میكرد از آن به بعد سیستم نرخ ارز متفاوتی در دستور كار صندوق بینالمللی قرار گرفت. برتون وودز دوم در پی یک کنفرانس یا یک توافق هماهنگ میان قدرتهای عمده اقتصادی جهان به وجود نیامد، بلکه در پی مجموعهای از تصمیمهای منفرد کشورها شکل گرفت. از آن زمان به بعد و با پدیدار شدن نظم نوین پولی، عنوان «برتون وودز دوم» در ادبیات اقتصادی جای باز کرد. بعضی از اقتصاددانان معتقدند که برتون وودز دوم از طریق ایجاد تسهیلات در پایین نگهداشتن نرخ بهره که به بحران مسکن دامن زد، در بحران مالی 2009-2007 نیز سهم داشته است. در سالهای گذشته چین با کاهش ارزش یوآن مسابقهای حساس را برای افزایش صادرات خود آغاز کرده و آمریکا و برخی از کشورهای توسعه یافته خود را در این مسابقه متضرر میبینند. این شرایط تا جایی ادامه یافته که این روزها مفهوم «جنگ ارزی» در رسانههای اقتصادی به صورت جدی تجزیه و تحلیل میگردد. نشریه اکونومیست که پیگیری مجدانهای درباره این موضوع دارد در ستون «دعوت از اقتصاددانان» نظام جایگزین برتون وودز دوم را به بحث گذاشته است.
در این نوشتار طی سه قسمت پاسخهای اقتصاددانان به این سوال مرور خواهد گردید. پاسخهایی که برای این قسمت انتخاب شدهاند ناگزیر به تکرار موضوع اختلافات موجود بین آمریکا و چین هستند. در واقع با مطالعه این پاسخها مکررا اهمیت سیاستهای اقتصادی چین بهخصوص سیاستهای مربوط به نرخ ارز یادآوری گردیده و توجه مخاطب به ارتباط آن با انگیزه طرح چنین سوالی در نشریه اکونومیست معطوف میگردد. در این قسمت پاسخهای آقای یانگ یائو (Yang Yao) و آقای اسکات سامنر (Scott Sumner) را مرور میکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر بدهید