یاسر ملایی در وبلاگ مشق اقتصاد یادداشت ارزشمند و آموزنده ای در تشریح نظریه برابری قدرت خرید و نرخ ارز نوشته و در بخش هایی از این یادداشت به مقاله نرخ ارز – نگاه از زاویه ای متفاوت اشاره نموده و مقاله مذکور را نقد کرده است . این نقد در پنج بند تنظیم گردیده که بند اول آن به قول یاسر بر پایه منطق استوار است و نوشته که « نرخدلار نسبت به قیمت ریال » عبارت اشتباهی است و باید به جای آن از عبارت « نرخ دلار نسبت به ریال » استفاده کرد . تذکر یاسر به جا و درست است . استفاده از عبارت نرخ دلار یا نرخ مبادله دلار و ریال صحیح می باشد . بخاطر این تذکر تشکر میکنم .
یاسر در بندهای دوم و سوم ، نظریه برابری قدرت خرید را خیلی خوب توضیح داده و انتقاد کرده که بسنده نمودن به چند جمله برای توضیح دادن این نظریه کافی نبوده است . این هم حرفی است . یاسر درست میگوید که میتوان در مورد این نظریه بیشتر صحبت کرد و من هم فکر میکنم که برای رساندن مقصد اصلی مقاله ام شاید بهتر بود اشاره ای به بلند مدت بودن و بعضی نکات دیگر میکردم . اما کار وقتی سخت می شود که تاکید داشته باشی مطالب علمی را به نحوی بنویسی که هم در فهم عمومی باشد و هم از جاده علم اقتصاد خارج نشود . یاسر و بعضی از دوستان معتقدند این مقاله از جاده علم اقتصاد خارج شده است . بعضی از دوستان هم میگویند اینطور نیست . به هر جهت من سعی کرده ام که به سادگی توضیح داده شود که مقایسه شاخص قیمت مصرف کننده در دو کشور تنها معیار برای پیشنهاد قیمت نرخ ارز نیست . شاید در رساندن این مفهوم موفق نبوده ام . در مورد افرادی که چنین استدلالی را برای پیشنهاد نرخ ارز استفده میکنند مثالهای زیادی میتوان مطرح کرد. برای مثال به مقاله ای که با عنوان نرخ متعادل دلار در تاریخ ششم مهر ماه در روزنامه آرمان منتشر شده است نگاهی داشته باشید. در این مقاله در مورد پیشنهاد مبلغ 1700 تومان برای دلار استدلال هایی داشته است و التفات به مقایسه شاخص قیمت مصرف کننده در دو کشور در مرکز توجه مقاله بوده است .
یاسر در چهارمین بند از نقدش مچ من را گرفته است و بنده هم گردنم از مو باریکتر . اینکه از کلمه مچ گیری استفاده کردم منظورم این نیست که هر نقدی مچ گیری است . مچ گیری نقدی است که برای مچ گیری استفاده می گردد .حرفی برای گفتن در مورد بند چهارم ندارم .
در پنجمین بند از نقد یاسر به یکی از نکات مهم مقاله پرداخته شده است . یاسر گفته که « در واقع، نویسندهی محترم، در جملهی پایانی نوشتهی خود، مسألهی نرخ ارز را مسألهای «صنفی» و مربوط به منافع صادرکنندگان میداند.» با صدای رسا اعلام می شود که قطعاً و یقیناً چنین برداشتی نادرست است و به قول خارجی ها Misunderstanding شده است . توضیحات مربوط به این سوء تفاهم را در این پست نوشته ام . در ابتدای مقاله مذکور نوشته بودم که
« ذکر این نکته ضروری است که هدف از این نوشتار توصیه یا حمایت از افزایش یا کاهش نرخ ارز نیست. »
به این دلیل چنین تذکری را در ابتدای مقاله نوشتم که از پیش داوری های احتمالی جلوگیری شود که علی الظاهر نشد .
تعداد کسانی که معتقدند نرخ ارز در کشور ما باید افزایش قابل توجهی داشته باشد زیاد است ولی افرادی هم هستند که چنین پیشنهادی را صحیح نمی دانند . یکی از این افراد آقا یاسر است . اگر این آقا یاسر عزیز همان یاسر ملایی باشد ( که حدس میزنم هست ) در مقاله مفصل و زیبایی با عنوان تأملی در پیشنهاد افزایش نرخ ارز، همزمان با هدفمند کردن یارانهها گفته است :
« افزایش نرخ ارز همزمان با افزایش قیمت حاملهای انرژی، با جلوگیری از کاهش سهم درآمد حاصل از صادرات نفت در بودجهی دولت، به نوعی نقض غرض است و باعث شکست اهداف ثباتسازی اقتصادی، که در پس اجرای این لایحه مورد نظر است، خواهد شد. همچنین، بخشهای مهمی از واحدهای تولیدی ایران، نه تنها از این افزایش نرخ ارز در کوتاهمدت منتفع نمیشوند، بلکه فشار مضاعفی را همزمان با افزایش قیمت حاملهای انرژی متحمل خواهند شد. بنابراین، پیشنهاد افزایش نرخ ارز همزمان با اجرای هدفمند کردن یارانهها با هدف کمک و جبران بخش تولید، مناسب به نظر نمیرسد. »
در یادداشت دیگری که در وبلاگ دگردیسی مشغولیت ها منتشر شده است محمد رضا فرهادی پور گفته :
« معمولا افزایش نرخ ارز بر تورم و نقدینگی تأثیر میگذارد. مدتها پیش عباس شاکری در مطالعهای نشان داده بود که هر یک درصد تغییر در نرخ ارز رسمی موجب هشتاد و پنج هزارم درصد افزایش در نرخ تورم میشود. اما تأثیر افزایش نرخ ارز در شرایط فعلی اقتصاد ایران به دلیل عدممشخص بودن سایر سیاستهای پولی و همینطور سیاست هدفمندسازی یارانهها مبهم است. » یک سوال از آقا یاسر . اگر کسی از شما یا سایر افرادی که استدلال هایی مشابه موارد مذکور در مقاله شما یا محمدرضا فرهادی پور دارند در نقد استدلال هایش با جملات زیر مواجه شود ، چگونه باید جوابش را داد . جملات زیر عیناً در نقد یاسر نوشته شده است :
« نویسندهی مطلب مورد اشاره، مسلّماً کشاورز، تولیدکننده و صادرکنندهی خشکبار، چایکار، برنجکار، بافنده یا صادرکنندهی فرش، تولیدکنندهی پوشاک، و به طور کلّی، سهامدار یا کارگر کسبوکاری که در حضور رقبای چینی در آستانهی ورشکستگی قرار دارد نیست. زیرا در این صورت، اهمیّت نرخ ارز را با گوشت و پوست خود لمس میکرد. بنابراین، وی را باید در میان آن دسته از گروههای اجتماعی جستوجو کرد که از افزایش نرخ ارز متضرر خواهند شد. تمامی کارمندان دولت و کسانی که حقوق ثابت و شغل باثباتی دارند و با افزایش نرخ ارز، قدرت خرید آنها از کالاهای وارداتی کاهش خواهد یافت در این دسته هستند. در واقع، چنین افرادی در برابر این پرسش قرار دارند که چرا باید طرفدار سیاستی باشند که از ناحیهی آن متضرّر میشوند؟»
من از شما یاد میگیرم که در جواب چنین صحبتی چه باید گفت . این همه نکات قشنگ از شما یاد گرفتم ، چه خوب میشود که بیشتر از این هم یاد بگیرم .
به هرجهت ، صمیمانه از آقای یاسر ملایی تشکر میکنم.
آقا مرتضی
پاسخحذفدر ابتدا، لازم میدونم که بابت لحن تند و خارج از ادب در برخی از فرازهای نوشتهام عذرخواهی کنم. همچنین، روحیهی نقدپذیر شما رو تحسین کنم.
در مورد بند چهار، وقتی دوباره بررسی کردم، دیدم که نظر شما درسته. امّا وقتی فکر کردم، دیدم که متناسب با برداشتی که از اون فراز نوشتهی شمابرداشت میشه، اون بند رو نوشتهام. به عنوان یک خوانندهی عام، برداشت من از اون فراز این بود که شما به اقتصاددانان توصیه کردهاید به جای اظهارنظر و دخالت در اموری مثل نرخ ارز، بهتره به کارهای پژوهشی دیگر بپردازند! در واقع، من برداشتم این بود که شما به اقتصاددانانی که افزایش نرخ ارز رو پیشنهاد میکنند، به قول معروف «تیکّه» انداختهاید. البته، وقتی با شما آشنا شدم، دیدم که اصلاً همچین قصدی نداشتهاید. امّا وقتی یک مطلب انتشار عمومی پیدا میکنه، خودش سخنگوی خودشه و باید متناسب با برداشتی که عموم خوانندگان ازش میکنند جوابش رو داد. باز هم معذرت میخوام، از لحن تندش.
در مورد سؤالی که در آخر مطرح کردهاید. باید بگم که وقتی من دیدم شما بدون اینکه استدلال روشن و برهانی بیاورید، با تنظیم نرخ ارز و تورم مخالف کردهاید. اون جمله رو نوشتم. وقتی شما با استدلال و زبان علمی یک گزاره رو مطرح کنید، کسی نمیتونه شما رو به داشتن انگیزههای منتفعت طلبانه متهم کنه. البته، من وقتی با شما آشنا شدم، فهمیدم که شما اصلاً انگیزههای شخصی نداشتهاید و این برداشت درست نبوده. از این بابت عذرخواهی میکنم. امّا باز هم تکرار میکنم که نوشتهای که انتشار عمومی پیدا میکنه، خودش سخنگوی خودشه.
با این روحیهای که از شما مشاهده کردم، مطمئنم که مطالبی که نوشتم باعث افزایش دقت نظر شما در کارهای بعدی و افزایش کیفیت آنها خواهد شد و از این بابت خوشحالم. امیدوارم که شما هم نوشتههای من رو مورد نقد صریح قرار بدهید.
موفّق باشید